استوارنامه، گواهینامه، اعتبارنامه، اختیار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The new ambassador submitted his credentials.
سفیر جدید استوارنامهی خود را تقدیم کرد.
It is hard to evaluate the credentials of foreign students.
ارزشیابی مدارک دانشجویان خارجی دشوار است.
Her credentials as an attorney are unmatched.
صلاحیت او بهعنوان وکیل دادگستری بینظیر است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «credential» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/credential