انگلیسی آمریکایی کردنزا، کابینت ناهارخوری (اغلب برای نگهداری ظروف باارزش)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She placed her keys and wallet on the credenza by the entrance.
کلید و کیف پولش را روی کردنزای کنار ورودی گذاشت.
I love how elegant our new credenza looks against the wall.
من عاشق ظاهر زیبای کردنزای جدیدمان در مقابل دیوار هستم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «credenza» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/credenza