شکل جمع:
endorsementsظهرنویسی، امضا، موافقت، تأیید
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the endorsement of a check
امضای پشت چک، پشتنویسی چک
His endorsement of the labour party candidate was unexpected.
اعلام پشتیبانی او از نامزد حزب کارگر غیرمنتظره بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «endorsement» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/endorsement