امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fiat

ˈfiːæt / / ˈfaɪæt ˈfiːæt / / ˈfaɪæt ˈfiːæt / / ˈfaɪæt ˈfiːæt / / ˈfaɪæt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
حکم، امر، اجازه، رخصت، حکمی، امری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- under the fiat of the king
- تحت فرمان شاه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fiat

  1. noun order, proclamation
    Synonyms:
    command mandate warrant authorization permission decree edict ordinance dictate precept dictum sanction endorsement ukase
    Antonyms:
    request question

ارجاع به لغت fiat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fiat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fiat

لغات نزدیک fiat

پیشنهاد بهبود معانی