فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dictum

ˈdɪktəm ˈdɪktəm

شکل جمع:

dicta

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

حقوق حکم، قرار، رأی، گفته، اظهار‌نظر قضایی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

They were awaiting the Ayatollah's dictum on the case.

آنان در انتظار فتوای آیت‌الله در این مورد بودند.

the critics' dictum about her music

رأی منتقدین درباره‌ی موسیقی او

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dictum

  1. noun saying; proverb
    Synonyms:
    saying proverb motto rule maxim moral adage truism precept axiom saw aphorism apothegm brocard gnome
  1. noun decree, pronouncement
    Synonyms:
    order command declaration edict fiat dictate assertion affirmation

ارجاع به لغت dictum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dictum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dictum

لغات نزدیک dictum

پیشنهاد بهبود معانی