آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Decree

dɪˈkriː dɪˈkriː

معنی decree | جمله با decree

noun adverb countable

حکم کردن، حکم، فرمان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

a king's decree

فرمان پادشاه

a court's decree

حکم دادگاه

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the Pope's decree

فتوای پاپ

Such has been the decree of fate.

خواست سرنوشت چنین بوده است.

It was decreed that all prisoners should be freed.

فرمان صادر شد که همه‌ی زندانیان آزاد شوند.

Destiny had decreed that they should marry each other.

سرنوشت مقرر کرده بود که آن‌ها با هم ازدواج کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد decree

Collocations

rule by decree

(بدون رأی و صلاح‌دید مردم) به امر خود حکومت کردن، خودکامگی کردن

Idioms

decree absolute

طلاق باین

decree nisi

طلاق مشروط، ضرب‌العجل طلاق

ارجاع به لغت decree

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «decree» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/decree

لغات نزدیک decree

پیشنهاد بهبود معانی