گذشتهی ساده:
bidشکل سوم:
bidسومشخص مفرد:
bidsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دستور (کسی را) اجرا کردن، فرمان بردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bidding» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bidding