امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Behest

    bɪˈhest bɪˈhest
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    قول، وعده، موعود، امر، دستور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - at the behest of ...
    - بنا به درخواست ...
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد behest

    1. noun order; personal decree
      Synonyms:
      order command instruction direction mandate demand request wish charge word dictate bidding injunction expressed desire commandment precept prompting solicitation

    ارجاع به لغت behest

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «behest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/behest

    لغات نزدیک behest

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دشمن جهودها دش پروری دعاوی حقه دعوای نمونه دفتر روزانه کشتی دفتر گرته ها دلجویی کردن از دلنگاره دلیراندن دلیل غیبت او دلیل نادرستی دم فشاری دما آلودگی دماغ مالی کردن دمیسزون دم گیری دنبلیچه دندان نیمه آسیا دنده ناسانگر دنیوی سازی