فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Beheld
bɪˈheld
bɪˈheld
سوم‌شخص مفرد:
beholdsوجه وصفی حال:
beholdingمعنی و نمونه‌جمله‌ها
ادبی قدیمی گذشته‌ی ساده و شکل سوم فعل behold
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She beheld the sunset with awe and wonder.
غروب آفتاب را با هیبت و شگفتی دید.
The child beheld the fireworks with sparkling eyes.
کودک با چشمانی برق‌زن آتش‌بازی را تماشا کرد.
مترادف و متضاد beheld
-
verb to apprehend (images) by use of the eyesSynonyms:seen viewed watched looked noticed observed regarded perceived considered discerned scanned gazed caught held retained maintained waited witnessed kent earmarked
-
verb to see, look upon, or gaze at:Synonyms:see saw seen
ارجاع به لغت beheld
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «beheld» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beheld