فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Caught

kɒːt kɔːt

مصدر:

catch

شکل سوم:

caught

سوم‌شخص مفرد:

catches

وجه وصفی حال:

catching

معنی‌ها

adverb

زمان گذشته ساده فعل Catch

adverb

قسمت سوم فعل Catch

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد caught

  1. adjective taken
    Synonyms:
    captured seized arrested under arrest entangled

Idioms

wouldn't be caught dead

عمراً کاری را انجام دادن، هیچ علاقه‌ای نداشتن به انجام کاری، تحت‌ هیچ‌ شرایطی حاضر به انجام کاری نبودن، به‌هیچ‌عنوان انجام ندادن

ارجاع به لغت caught

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «caught» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/caught

لغات نزدیک caught

پیشنهاد بهبود معانی