شکل جمع:
instructionsدستورالعمل، دستور، فرمان، سفارش
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
You must follow my instructions!
باید از دستورات من پیروی کنید!
to carry out an instruction
دستوری را اجرا کردن
Read the instructions on the bottle carefully.
دستورالعملهای روی بطری را دقیقاً بخوانید.
the instructions stuck on the back of a refrigerator
دستورالعملهایی که پشت یخچال چسبانده شده است
آموزش، راهنمایی، تعلیم، درس، پند، آموزه، رهنمود
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to receive instruction in history
در تاریخ آموزش دیدن
The instruction of mathematics is difficult.
آموزش ریاضی مشکل است.
Children should profit from the instructions of their elders.
بچهها باید از درسهای بزرگترهای خود بهره بگیرند.
زبان آموزش
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «instruction» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/instruction