فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tuition

ˈtuːn tjuˈɪʃn

شکل جمع:

tuitions

معنی و نمونه‌جمله

noun uncountable C1

( tuitional ) شهریه، حق تدریس، تعلیم، تدریس، آموزانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

tuition and room and board

شهریه و خوابگاه و خوراک

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tuition

  1. noun education; education costs
    Synonyms:
    price fee charge expenditure instruction teaching training schooling lessons education costs tutoring tutelage

ارجاع به لغت tuition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tuition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tuition

لغات نزدیک tuition

پیشنهاد بهبود معانی