فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Tuition

ˈtuːn tjuˈɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tuitions

معنی و نمونه‌جمله

  • noun uncountable C1
    ( tuitional ) شهریه، حق تدریس، تعلیم، تدریس، آموزانه
    • - tuition and room and board
    • - شهریه و خوابگاه و خوراک
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tuition

  1. noun education; education costs
    Synonyms: charge, expenditure, fee, instruction, lessons, price, schooling, teaching, training, tutelage, tutoring

ارجاع به لغت tuition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tuition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tuition

لغات نزدیک tuition

پیشنهاد بهبود معانی