گذشتهی ساده:
briefedشکل سوم:
briefedسومشخص مفرد:
briefsشکل جمع:
briefingsتفهیمنامه، جلسهی توجیهی، پیشآگاهی، دادن اطلاعات لازم، رهنمودآوری
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The briefing with the investors went smoothly.
جلسهی توجیهی با سرمایهگذاران بدون مشکل پیش رفت.
The security briefing explained the new safety protocols.
در تفهیمنامهی امنیتی، پروتکلهای ایمنی جدید توضیح داده شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «briefing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/briefing