فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Directions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural A2

آدرس، دستورالعمل، دستور عمل

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Can you give me directions to your house?

می‌تونی آدرس خونه‌تون رو بهم بدی؟

I couldn't understand the directions on the packet.

دستورالعمل‌های روی جعبه را متوجه نشدم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد directions

  1. noun instructions, guidance
    Synonyms:
    advice guidance recommendation directive notification briefing plan tip word guidelines indication prescription regulation assignment steer lowdown specs specification summons sealed order advisement
    Antonyms:
    misdirection misinstruction

ارجاع به لغت directions

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «directions» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/directions

لغات نزدیک directions

پیشنهاد بهبود معانی