امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Directions

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural A2
آدرس، دستورالعمل، دستور عمل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Can you give me directions to your house?
- می‌تونی آدرس خونه‌تون رو بهم بدی؟
- I couldn't understand the directions on the packet.
- دستورالعمل‌های روی جعبه را متوجه نشدم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد directions

  1. noun instructions, guidance
    Synonyms: advice, advisement, assignment, briefing, directive, guidelines, indication, lowdown, notification, plan, prescription, recommendation, regulation, sealed order, specification, specs, steer, summons, tip, word
    Antonyms: misdirection, misinstruction

ارجاع به لغت directions

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «directions» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/directions

لغات نزدیک directions

پیشنهاد بهبود معانی