جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Specification

ˌspesɪfɪˈkeɪʃn ˌspesɪfɪˈkeɪʃn

معنی‌ها و نمونه‌جمله

countable

تعیین، تشخیص

countable

تصریح، تشخیص، ذکر خصوصیات، مشخصات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

specifications for a new building

مشخصات ساختمان جدید

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد specification

noun requirement, qualification

Synonyms:

condition term item detail stipulation spec designation particular particularization blueprint

Antonyms:

uncertainty vagueness generalization

لغات هم‌خانواده specification

noun
specification

verb - transitive
specify

ارجاع به لغت specification

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «specification» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/specification

لغات نزدیک specification

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!