فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Spec

spek spek

توضیحات:

شکل رسمی این لغت در معنای اول: specification

این لغت در معنای پنجم مخفف special، specialist است.

این لغت در معنای ششم مخفف specifically است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

مشخصات، ویژگی‌ها

The team followed the spec provided by the client to design the website.

تیم از مشخصات ارائه‌شده توسط مشتری برای طراحی وب‌سایت پیروی کرد.

The spec for the new computer clearly outlined its technical requirements.

مشخصات کامپیوتر جدید به‌وضوح الزامات فنی آن را مشخص می‌کند.

noun uncountable

بدون برنامه، بدون اطمینان قبلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

They turned up at the airport on spec, hoping that they'd be able to get tickets.

آن‌ها بدون برنامه در فرودگاه حاضر شدند، به این امید که بتوانند بلیط تهیه کنند.

Going somewhere on spec

بدون اطمینان قبلی جایی رفتن

verb - transitive

مشخص کردن

The engineers were tasked with spec'ing out the new project requirements.

مهندسان موظف شدند الزامات پروژه‌ی جدید را مشخص کنند.

The team leader spec'd the budget for the upcoming marketing campaign.

رهبر تیم بودجه‌ی کمپین بازاریابی آتی را مشخص کرد.

adjective noun countable

(خانه‌ی) بسازبفروشی

The spec builder included high-end finishes in their latest project.

سازنده‌ی خانه‌ی بسازبفروشی در جدیدترین پروژه‌ی خود، پرداخت‌های سطح بالایی را شامل می‌شود.

The spec home was modern and spacious.

خانه‌ی بسازبفروشی مدرن و بزرگ بود.

abbreviation

ویژه، مخصوص، خاص، متخصص

She is a spec in neurosurgery.

او متخصص جراحی مغز و اعصاب است.

The spec edition of the magazine is out.

نسخه‌ی خاص مجله منتشر شد.

abbreviation

مخصوصاً، به‌ویژه، به‌خصوص، به‌طور خاص

We are looking for candidates with experience spec in digital marketing.

ما به‌دنبال کاندیداهایی باتجربه به‌‌ویژه در بازاریابی دیجیتال هستیم.

The instructions were spec written for beginners.

دستورالعمل‌ها به‌طور خاص برای مبتدیان نوشته شده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spec

  1. noun a detailed description of design criteria for a piece of work
    Synonyms:
    specification

Idioms

on spec

(عامیانه) 1- طبق مشخصات 2- به عنوان یا برای قمار

ارجاع به لغت spec

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spec» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spec

لغات نزدیک spec

پیشنهاد بهبود معانی