آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۰ آبان ۱۴۰۴

    Diamond

    ˈdaɪəmənd ˈdaɪəmənd

    گذشته‌ی ساده:

    diamonded

    شکل سوم:

    diamonded

    سوم‌شخص مفرد:

    diamonds

    وجه وصفی حال:

    diamonding

    شکل جمع:

    diamonds

    معنی diamond | جمله با diamond

    noun countable uncountable B2

    الماس

    diamond, الماس
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    The jeweler carefully examined the diamond.

    جواهرساز الماس را به‌دقت بررسی کرد.

    The diamond sparkled in the sunlight.

    الماس زیر نور خورشید می‌درخشید.

    noun plural

    جواهرات الماس‌نشان، جواهرات ساخته‌شده از الماس (diamonds)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The tiara was encrusted with sparkling diamonds.

    نیم‌تاج پوشیده از جواهرات الماس‌نشان درخشان بود.

    I wear the diamonds with this dress.

    با این لباس جواهرات ساخته‌شده از الماس را بر سر می‌گذارم.

    noun countable uncountable B2

    هندسه لوزی

    She drew a diamond on the paper.

    روی کاغذ لوزی کشید.

    My socks had diamond patterns.

    جوراب‌های من طرح لوزی داشت.

    noun countable

    ورزش زمین بیسبال

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    The team celebrated their victory on the diamond.

    این تیم پیروزی خود را روی زمین بیسبال جشن گرفت.

    The pitcher threw a ball down the middle of the diamond.

    گوی‌انداز توپی را وسط زمین بیسبال انداخت.

    noun plural uncountable

    خشت (در ورق)

    The king of diamonds is a powerful card in the game of poker.

    شاه خشت در بازی پوکر کارت قدرتمندی است.

    The next card was the jack of diamonds.

    کارت بعدی سرباز خشت بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    I had three diamonds in my hand, but none of them were high cards.

    سه خشت در دست داشتم، اما هیچ‌کدام کارت بالایی نبودند.

    queen of diamonds

    بی‌بی خشت

    noun countable

    الماس‌مانند (چیزی که از نظر درخشندگی یا ارزش یا کیفیت و غیره شبیه الماس است)

    Her smile was a diamond.

    لبخندش الماس‌مانند بود.

    The painting was a diamond.

    این نقاشی الماس‌مانند بود.

    verb - transitive

    الماس‌آذین کردن، الماس‌نشان کردن

    The bride's dress was diamonded.

    لباس عروس الماس‌آذین شده بود.

    The designer diamonded the shoes.

    طراح کفش‌ها را الماس‌نشان کرد.

    adjective

    مربوط به سالگرد شصت یا هفتادوپنج سالگی یا جشن آن

    When Queen Victoria was celebrating her diamond jubilee.

    هنگامی که ملکه ویکتوریا جشن شصتمین سال تاج‌گذاری خود را برگزار می‌کرد.

    The university held a special event to mark its diamond anniversary.

    دانشگاه مراسم ویژه‌ای برای بزرگداشت شصتمین سالگرد تأسیس خود برگزار کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the diamond wedding anniversary of that aged couple

    جشن شصتمین سال ازدواج آن زن و شوهر پیر

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد diamond

    1. noun a crystalline jewel
      Synonyms:
      gem jewel crystal rock gemstone sparkler ice brilliant ring solitaire precious-stone rhinestone paragon jager zircon glass lozenge engagement-ring finger-ring rhombus infield baseball-diamond rhomb corundum jadestone bloodstone allotrope chrysoberyl chrysolite demantoid sard bort bort(s) diamond chips or flakes
    1. noun an instrument using a diamond
      Synonyms:
      cutter glass-cutter diamond point
    1. noun shape or figure
      Synonyms:
      quadrilateral rhombus rhomb lozenge
    1. noun a baseball playing field, particularly the infield
      Synonyms:
      ballpark ball field field lot pasture sandlot baseball-field orchard inner works
    1. noun very hard native crystalline carbon valued as a gem
      Synonyms:
      adamant
    1. adjective
      Synonyms:
      adamantine diamondiferous

    Collocations

    cut diamond

    الماس تراشیده

    Idioms

    a diamond in the rough

    1- الماس نتراشیده 2- (شخص یا چیز) خوب ولی از کار درنیامده، عالی ولی نیازمند به ممارست و آمایش

    سوال‌های رایج diamond

    گذشته‌ی ساده diamond چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده diamond در زبان انگلیسی diamonded است.

    شکل سوم diamond چی میشه؟

    شکل سوم diamond در زبان انگلیسی diamonded است.

    شکل جمع diamond چی میشه؟

    شکل جمع diamond در زبان انگلیسی diamonds است.

    وجه وصفی حال diamond چی میشه؟

    وجه وصفی حال diamond در زبان انگلیسی diamonding است.

    سوم‌شخص مفرد diamond چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد diamond در زبان انگلیسی diamonds است.

    ارجاع به لغت diamond

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «diamond» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/diamond

    لغات نزدیک diamond

    • - diametrically
    • - diamine
    • - diamond
    • - diamond head
    • - diamond jubilee
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.