امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Infield

ˈɪnfiːld ˈɪnfiːld
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
کشتزار پیوسته به خانه، زمین زیر کشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد infield

  1. noun The area of a baseball field that is enclosed by 3 bases and home plate
    Synonyms:
    diamond right infield center infield left infield baseball-diamond short field pasture inner works
    Antonyms:
    outfield

ارجاع به لغت infield

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «infield» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/infield

لغات نزدیک infield

پیشنهاد بهبود معانی