Infidel

    ˈɪnfədl ˈɪnfədl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun adjective
    کافر، بی‌دین، بی‌ایمان، شخص غیر‌مؤمن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - Christians used to wage war against infidels.
    - مسیحیان علیه کافران می‌جنگیدند.
    - infidel books
    - کتاب‌های کفر‌آمیز
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد infidel

    1. noun nonbeliever
      Synonyms: agnostic, atheist, gentile, heathen, heretic, nonworshiper, pagan, unbeliever

    ارجاع به لغت infidel

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «infidel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/infidel

    لغات نزدیک infidel

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند