شکل جمع:
heathensصفت تفضیلی:
more heathenصفت عالی:
most heathenقدیمی کافر، بیدین، بتپرست، مشرک، خدانشناس، آتئیست
His heathen lifestyle clashed with traditional values.
سبک زندگی بیدینی او با ارزشهای سنتی در تضاد بود.
He felt like a heathen in a world filled with devout followers.
او در دنیایی مملو از پیروان عابد احساس کافری میکرد.
قدیمی بیفرهنگ، نامتمدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They viewed the heathen practices as a threat to their culture.
آنها اعمال نامتمدنها را تهدیدی برای فرهنگ خود میدانستند.
He was often called a heathen for his rejection of mainstream culture.
او اغلب بهدلیل عدم پذیرش مسیر اصلی فرهنگ، نامتمدن خوانده میشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «heathen» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heathen