فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Heathen

ˈhiːðn ˈhiːðn

شکل جمع:

heathens

صفت تفضیلی:

more heathen

صفت عالی:

most heathen

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable

قدیمی کافر، بی‌دین، بت‌پرست، مشرک، خدانشناس، آتئیست

His heathen lifestyle clashed with traditional values.

سبک زندگی بی‌دینی او با ارزش‌های سنتی در تضاد بود.

He felt like a heathen in a world filled with devout followers.

او در دنیایی مملو از پیروان عابد احساس کافری می‌کرد.

adjective noun countable

قدیمی بی‌فرهنگ، نامتمدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

They viewed the heathen practices as a threat to their culture.

آن‌ها اعمال نامتمدن‌ها را تهدیدی برای فرهنگ خود می‌دانستند.

He was often called a heathen for his rejection of mainstream culture.

او اغلب به‌دلیل عدم پذیرش مسیر اصلی فرهنگ، نامتمدن خوانده می‌شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heathen

  1. adjective not believing in Christian god
    Synonyms:
    irreligious atheistic agnostic infidel skeptic nonbeliever godless pagan idolatrous profane barbarian
    Antonyms:
    religious godly

ارجاع به لغت heathen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heathen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heathen

لغات نزدیک heathen

پیشنهاد بهبود معانی