گذشتهی ساده:
relayedشکل سوم:
relayedسومشخص مفرد:
relaysوجه وصفی حال:
relayingشکل جمع:
relaysمنتقل کردن، بازگو کردن، پخش کردن، اطلاع دادن، ارسال کردن
The radio station relayed the emergency alert to all local channels.
ایستگاه رادیویی، هشدار اضطراری را به تمام کانالهای محلی پخش کرد.
Please relay my message to your manager as soon as possible.
لطفاً پیام من را هر چه سریعتر به مدیر خود منتقل کنید.
شیفت (گروه جایگزین)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Firefighters worked in relays to control the massive forest fire.
آتشنشانان بهصورت شیفت برای مهار آتشسوزی بزرگ جنگل فعالیت کردند.
The hospital organized relays of nurses to care for patients during the emergency.
بیمارستان، شیفتهای پرستاری را برای مراقبت از بیماران در زمان اضطراری سازماندهی کرد.
ورزش مسابقهی امدادی (در دو یا شنا)
همچنین میتوان از relay race استفاده کرد.
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ورزش
The final relay of the championship determined the winning team.
مسابقهی امدادی نهایی قهرمانی، تیم برنده را مشخص کرد.
Relays are exciting because teamwork is just as important as speed.
مسابقات امدادی هیجانانگیز هستند زیرا کار تیمی به اندازهی سرعت اهمیت دارد.
برق رله (سوئیچ الکتریکی)
Engineers installed several relays to manage high-voltage circuits safely.
مهندسین چند رله نصب کردند تا مدارهای با ولتاژ بالا را بهطور ایمن مدیریت کنند.
This relay acts as an automatic switch to protect the equipment.
این رله بهعنوان کلید خودکار برای محافظت از تجهیزات عمل میکند.
گذشتهی ساده relay در زبان انگلیسی relayed است.
شکل سوم relay در زبان انگلیسی relayed است.
شکل جمع relay در زبان انگلیسی relays است.
وجه وصفی حال relay در زبان انگلیسی relaying است.
سومشخص مفرد relay در زبان انگلیسی relays است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «relay» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/relay