گذشتهی ساده:
relayedشکل سوم:
relayedسومشخص مفرد:
relaysوجه وصفی حال:
relayingشکل جمع:
relaysرله، امدادی، باز پخش کردن
بازپخش، بازپخش کردن، دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره، ایستگاه تقویت، مسابقه دو امدادی، تقویت کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «relay» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/relay