گذشتهی ساده:
carriedشکل سوم:
carriedسوم شخص مفرد:
carriesوجه وصفی حال:
carryingشکل جمع:
carriesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
1- ادامه دادن به، پرداختن به 2- (دفتر داری) از یک ستون یا صفحه یا دفتر یا حساب به دیگری انتقال دادن یا بردن
(جایزه و غیره) بردن، برنده شدن، با موفقیت انجام دادن
(بیماری) موجب مرگ شدن، کشتن
ادامه دادن، دنبال کردن
احمقانه رفتار کردن، هیجانزده رفتار کردن، جاروجنجال راه انداختن، شلوغ کردن
سکس کردن، رابطهی جنسی داشتن (بهطور نامشروع بهگونهای یکی یا هر دو شخص ازدواج کرده باشند)
چمدان دستی، کریآن، چمدان کوچک (در سفر با هواپیما)
به انجام رسانیدن، انجام دادن
به تأخیر انداختن، به تعویق انداختن، موکول کردن
به تأخیر انداختن، به تعویق انداختن، موکول کردن
منتقل کردن، نقل مکان دادن
منتقل کردن، نقل مکان دادن
انتقال
1- انجام دادن، نایل شدن 2- رزق دادن، نگه داشتن، رساندن
اختیار از دست دادن، سخت تحت تاثیر قرار گرفتن، ذوق زده شدن
(در جنگ یا مناظره و غیره) برنده شدن
مهم بودن، اهمیت داشتن، دارای نفوذ بودن
مهم بودن، نفوذ داشتن، خر (کسی) رفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «carry» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carry