آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Conduct

    kənˈdʌkt ˈkɑːndʌkt kənˈdʌkt ˈkɒndʌkt

    گذشته‌ی ساده:

    conducted

    شکل سوم:

    conducted

    سوم‌شخص مفرد:

    conducts

    وجه وصفی حال:

    conducting

    شکل جمع:

    conducts

    معنی conduct | جمله با conduct

    verb - intransitive verb - transitive B2

    اجرا کردن، انجام دادن، گرداندن، اداره کردن، از پیش بردن، رهبری کردن

    They conduct all kinds of business.

    آنان انواع معاملات را انجام می‌دهند.

    The teacher will conduct the experiment in the science lab.

    معلم آزمایش را در آزمایشگاه علوم انجام خواهد داد.

    verb - intransitive

    رفتار کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    He conducted himself like a gentleman.

    او مثل یک آقا رفتار کرد.

    The students were expected to conduct themselves respectfully.

    از دانش‌آموزان انتظار می‌رفت که با احترام رفتار کنند.

    verb - intransitive verb - transitive

    راهنمایی کردن، همراهی کردن، بردن، مشایعت کردن

    The secretary conducted her to the door.

    منشی او را تا دم در همراهی کرد.

    The tour guide will conduct us to the top of the mountain.

    راهنمای تور ما را به بالای کوه می‌برد.

    verb - intransitive verb - transitive

    موسیقی رهبری کردن، هدایت کردن (ارکستر و غیره)

    an orchestra conducted by a famous person.

    ارکستری که توسط شخص معروفی رهبری می‌شود

    She was chosen to conduct the choir.

    او برای هدایت گروه کر انتخاب شد.

    verb - transitive

    هدایت کردن، رساندن، انتقال دادن (برق و گرما)

    Copper conducts electricity well.

    مس برق را خوب هدایت می‌کند.

    The copper pipes conduct heat from the boiler to the radiators in the house.

    لوله‌های مسی گرما را از دیگ به رادیاتورهای خانه می‌رسانند.

    noun uncountable

    رفتار، سلوک، کردار

    His conduct was admirable.

    رفتار او تحسین‌انگیز بود.

    noun uncountable formal

    اجرا، هدایت، اداره، رهبری

    the conduct of everyday business

    اجرای امور روزمره

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد conduct

    1. noun administration
      Synonyms:
      management control handling running supervision direction leadership organization execution treatment care charge guidance regulation rule policy plan strategy tactics oversight wielding manipulation channels transaction intendance regimen carrying on posture red tape superintendence
    1. noun behavior
      Synonyms:
      manner ways attitude bearing demeanor posture stance comportment mien carriage deportment address tenue
    1. verb administer
      Synonyms:
      manage control govern direct supervise handle lead run operate organize guide oversee preside over regulate steer engineer chair carry on ordain escort accompany attend usher convey pilot shepherd rule keep wield baton call the tune run things ride herd on trailblaze chaperon
    1. verb comport oneself
      Synonyms:
      behave act bear carry deport acquit demean go on quit
    1. verb transport
      Synonyms:
      carry move send transfer bring pass on escort accompany lead guide show convoy route steer shepherd attend chaperon companion pilot
      Antonyms:
      leave

    سوال‌های رایج conduct

    گذشته‌ی ساده conduct چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده conduct در زبان انگلیسی conducted است.

    شکل سوم conduct چی میشه؟

    شکل سوم conduct در زبان انگلیسی conducted است.

    شکل جمع conduct چی میشه؟

    شکل جمع conduct در زبان انگلیسی conducts است.

    وجه وصفی حال conduct چی میشه؟

    وجه وصفی حال conduct در زبان انگلیسی conducting است.

    سوم‌شخص مفرد conduct چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد conduct در زبان انگلیسی conducts است.

    ارجاع به لغت conduct

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «conduct» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conduct

    لغات نزدیک conduct

    • - conduce
    • - conducive
    • - conduct
    • - conduct a research project
    • - conduct an investigation into a crime
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.