گذشتهی ساده:
engineeredشکل سوم:
engineeredسومشخص مفرد:
engineersوجه وصفی حال:
engineeringشکل جمع:
engineersمهندس
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
a mechanical engineer
مهندس مکانیک
a civil engineer
مهندس راه و ساختمان
an agricultural engineer
مهندس کشاورزی
an electrical engineer
مهندس برق
a radio engineer
مکانیک رادیو (مهندس رادیو)
مهندسی کردن، اداره کردن، طرح کردن و ساختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
engineering battalion
گردان مهندسی
He engineered two dams.
او مهندسی دو سد را بهعهده داشت.
They are now engineering bigger and faster ships.
اکنون دارند کشتیهای بزرگتر و تندروتری را طراحی میکنند.
engineering a bill through the Congress
ترتیب تصویب لایحهای را در کنگره (ی امریکا) دادن
He engineered a daring jailbreak.
او نقشهی فرار جسورانه از زندان را طراحی کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «engineer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/engineer