فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Surveyor

sərˈveɪər səˈveɪə

شکل جمع:

surveyors

معنی

زمین‌پیما، مساح، نقشه‌بردار، بازبین، مبصر کلاس، پیمایشگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد surveyor

  1. noun
    Synonyms:
    assessor measurer cartographer topographer land-surveyor civil-engineer geodesist

لغات هم‌خانواده surveyor

ارجاع به لغت surveyor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «surveyor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/surveyor

لغات نزدیک surveyor

پیشنهاد بهبود معانی