امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Survey

ˈsɜrːveɪ ˈsɜrːveɪ ˈsɜːveɪ ˈsɜːveɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    surveyed
  • شکل سوم:

    surveyed
  • سوم‌شخص مفرد:

    surveys
  • وجه وصفی حال:

    surveying
  • شکل جمع:

    surveys

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive B2
ارزیابی کردن، برآورد کردن، به دقت بررسی کردن، بازبینی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Before taking action, we must carefully survey the situation.
- پیش از اقدام باید وضعیت را خوب بررسی کنیم.
- The old lady surveyed me haughtily.
- پیر‌زن باتکبر مرا برانداز کرد.
- The author surveys contemporary American literature.
- نویسنده ادبیات معاصر امریکا را بررسی می‌کند.
verb - transitive
مساحی کردن، اندازه‌گیری کردن، پیمایش کردن
- to survey a plot of land for building
- قطعه زمینی را برای ساختمان پیمایش کردن
noun countable
بررسی، برآورد، مطالعه
- a survey of public opinion
- بررسی افکار عمومی
- a survey of Italian art
- مطالعه هنر ایتالیا
noun countable
رای‌گیری، اخذ رای
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد survey

  1. noun scrutiny, examination
    Synonyms:
    analysis aperçu audit check compendium critique digest inquiry inspection outline overview pandect perlustration perusal précis review sample scan sketch study syllabus view
    Antonyms:
    ignorance neglect negligence
  1. verb scrutinize, take stock of
    Synonyms:
    appraise assay assess canvass case check check out check over check up contemplate estimate evaluate examine give the once over inspect look over look upon measure observe overlook oversee plan plot prospect rate read reconnoiter research review scan scope set at size size up stake out study summarize superintend supervise test the waters valuate value view
    Antonyms:
    ignore neglect

لغات هم‌خانواده survey

  • verb - transitive
    survey

ارجاع به لغت survey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «survey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/survey

لغات نزدیک survey

پیشنهاد بهبود معانی