گذشتهی ساده:
appraisedشکل سوم:
appraisedسومشخص مفرد:
appraisesوجه وصفی حال:
appraisingارزیابی کردن، تقویم کردن، تخمین زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The insurance company's appraiser appraises the damages.
ارزیاب شرکت بیمه خسارات را ارزیابی میکند.
She looked at me with cold, appraising eyes.
با نگاه سرد و براندازکنندهای به من نگریست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «appraise» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/appraise