گذشتهی ساده:
eyedشکل سوم:
eyedسومشخص مفرد:
eyesوجه وصفی حال:
eyeingشکل جمع:
eyesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(ارتش) نظر به راست (یا به چپ)
چشم شویه
تا آنجا که چشم کار میکند
keep a wary eye on (something)
با احتیاط (چیزی را) پاییدن، دقیقاً مواظب بودن
بسیار متوجه، چهارچشمی
معاملهی بهمثل، تلافی
توجه کسی را جلب کردن
چشم چرانی کردن، با تحسین نگاه کردن
(امریکا - عامیانه) با چشم علامت دادن، با چشم دعوت کردن
صاحبنظر بودن، سعهی نظر داشتن، خبره بودن
پاییدن، مواظب بودن، توجه کردن از
(عامیانه) علاقهمند بودن، (بسیار) خواستن، طالب بودن
(عامیانه) هرگز، ابداً، تو بمیری
(ناوبری) در جهت مخالف باد
1- در نظر همگان، در ملاء عام 2- مشهور، شناخته، اجتماعی
مواظبت کردن از، پاییدن
چشم به راه بودن، (از دور) پاییدن
keep one's eye open (or peeled)
هشیار بودن، مواظب بودن
دیدن، نظر افکندن
نگاه عاشقانه یا دعوت آمیز کردن به
حواس خود را جمع کردن، ارشاد کردن یا شدن، چشم و گوش کسی را باز کردن
1- موجب شگفتی کسی شدن 2- از خواب غفلت بیدار کردن، چشم و گوش کسی را باز کردن
اجمالاً نظر کردن، مرور تند کردن، تند خواندن
کاملاً در توافق بودن، همعقیده بودن، توافق داشتن
بهآسانی یادگرفتن، مثل فوت آب بلد بودن
از نگاه کردن به چیزی یا فکر کردن دربارهی آن خودداری کردن، چشم بر بستن
the eyes are bigger than the stomach
آرزوهای انسان همیشه بیش از نیاز واقعی اوست
the eyes are the mirrors of the soul (or mind)
چشم دریچهی روح (یا اندیشه) است
به منظور، با توجه به، با در نظر گرفتن
in the teeth of the wind (or in the wind's eye)
درست در جهت مخالف باد
نور چشم، بسیار عزیز، (چیزی یا شخصی) عزیز و گرانبها
کاملاً در توافق بودن. همعقیده بودن. همنظر بودن. تفاهم داشتن.
(عامیانه) تعجب خود را نشان ندادن
خاشاک در چشم، ندیدن عیوب خود و ذکر عیوب کوچکتر دیگران
beauty is in the eye of the beholder
زیبایی بستگی به سلیقه دارد، علف باید به دهن بزی مزه کند
چشم الکترونیکی
در یک چشمبههمزدن، مثل برق و باد، خیلی سریع
چشم بد زدن (به)، چشم زدن
there is more to it than meets the eye
از آنچه در ظاهر به نظر میرسد بیشتر است، باطن امر پردامنهتر از ظاهر آن است
نظر کلی، دید اجمالی
(عامیانه) برای احتراز از خطر و غیره هشیار بودن، مواظب اوضاع بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «eye» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eye