(در غیاب والدین) بچهداری کردن، از بچههای دیگران نگهداری کردن، للگی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When the parents went to work, I used to baby-sit for them.
وقتی والدین سرکار میرفتند من به جایشان بچهداری میکردم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «baby-sit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/baby-sit