آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Baby-sit

American: ˈbeɪbisɪt British: ˈbeɪbisɪt

معنی baby-sit | جمله با baby-sit

verb - transitive verb - intransitive

(در غیاب والدین) بچه‌داری کردن، از بچه‌های دیگران نگهداری کردن، للگی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

When the parents went to work, I used to baby-sit for them.

وقتی والدین سرکار می‌رفتند من به جایشان بچه‌داری می‌کردم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد baby-sit

  1. verb care for a child

ارجاع به لغت baby-sit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «baby-sit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/baby-sit

لغات نزدیک baby-sit

پیشنهاد بهبود معانی