(در ازای دریافت پول و در منزلِ والدین) کسی که از بچه نگهداری میکند، بچهنگهدار، پرستار بچه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We need a baby-sitter and a cook.
به پرستار بچه و آشپز نیاز داریم.
The baby-sitter treats my son so well as if he were her own son.
پرستار بچه بهگونهای با پسرم خوب رفتار میکند که گویی پسر خودش است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «baby-sitter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/baby-sitter