آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Babygirl

ˈbeɪbiˌɡɜrl ˈbeɪbiˌɡɜːl

شکل جمع:

babygirls

معنی babygirl | جمله با babygirl

noun slang countable

گوگولی، پسر ناز، مرد ظریف (پسر یا مرد جذابی که احساساتی‌ یا لطیف بودن است)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Don’t underestimate him just because he’s a babygirl.

فقط به‌خاطر اینکه پسر لطیفی‌یه، دست کمش نگیر.

He’s such a babygirl. always so sweet and thoughtful.

اون پسر گوگولی‌ایه. همیشه خیلی مهربونه و با فکره.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت babygirl

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «babygirl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/babygirl

لغات نزدیک babygirl

پیشنهاد بهبود معانی