شکل جمع:
babygirlsگوگولی، پسر ناز، مرد ظریف (پسر یا مرد جذابی که احساساتی یا لطیف بودن است)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Don’t underestimate him just because he’s a babygirl.
فقط بهخاطر اینکه پسر لطیفییه، دست کمش نگیر.
He’s such a babygirl. always so sweet and thoughtful.
اون پسر گوگولیایه. همیشه خیلی مهربونه و با فکره.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «babygirl» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/babygirl