امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Baby Turtle

    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      baby turtles

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    collocation noun countable
    بچه‌لاک‌پشت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - Watching a baby turtle swim is a delightful experience.
    - تماشای شنا کردن بچه‌لاک‌پشت تجربه‌ای لذت‌بخش است.
    - The baby turtles made their way to the ocean for the first time.
    - بچه‌لاک‌پشت‌ها برای اولین بار به سمت اقیانوس حرکت کردند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد baby turtle

    1. noun a young turtle that has just emerged from its eggs

    ارجاع به لغت baby turtle

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «baby turtle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/baby-turtle

    لغات نزدیک baby turtle

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی