شکل جمع:
baby teethدر انگلیسی بریتانیایی میتوان بهجای baby tooth از milk tooth استفاده کرد.
دندان شیری (هریک از دندانهای موقتی کودکان که در اوایل کودکی رشد میکنند و بعدها میافتند تا جای خود را به دندانهای دائمی بدهند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The baby tooth fell out while she was eating an apple.
دندان شیری او موقع خوردن سیب افتاد.
Baby teeth play an important role in a child's speech development.
دندانهای شیری در توسعهی گفتار کودک نقش مهمی ایفا میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «baby tooth» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/baby-tooth