زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Baby Tooth

ˈbeɪbi ˌtuːθ ˈbeɪbi ˌtuːθ

شکل جمع:

baby teeth

توضیحات:

در انگلیسی بریتانیایی می‌توان به‌جای baby tooth از milk tooth استفاده کرد.

معنی baby tooth | جمله با baby tooth

noun countable

دندان شیری (هریک از دندان‌های موقتی کودکان که در اوایل کودکی رشد می‌کنند و بعدها می‌افتند تا جای خود را به دندان‌های دائمی بدهند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The baby tooth fell out while she was eating an apple.

دندان شیری او موقع خوردن سیب افتاد.

Baby teeth play an important role in a child's speech development.

دندان‌های شیری در توسعه‌ی گفتار کودک نقش مهمی ایفا می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد baby tooth

  1. noun one of the temporary teeth that appear in infancy and early childhood and are eventually replaced by permanent teeth as the child grows older
    Synonyms:
    primary tooth deciduous tooth milk tooth

سوال‌های رایج baby tooth

شکل جمع baby tooth چی میشه؟

شکل جمع baby tooth در زبان انگلیسی baby teeth است.

ارجاع به لغت baby tooth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «baby tooth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/baby-tooth

لغات نزدیک baby tooth

پیشنهاد بهبود معانی