انگلیسی آمریکایی جشن سیسمونی (مهمانی زنانهای که پیش از تولد نوزاد برگزار میشود و در آن وسایل سیسمونی را به مادر هدیه میدهند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I'm excited to attend my friend's baby shower next week.
برای شرکت در جشن سیسمونی دوستم در هفتهی آتی هیجانزده هستم.
She received a variety of practical and cute items at the baby shower.
او انواع اقلام کاربردی و زیبا را در جشن سیسمونی دریافت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «baby shower» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/baby-shower