Settings

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun plural
تنظیمات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد settings

  1. noun The properties, backdrops, and other objects arranged for a dramatic presentation
    Synonyms: sets, sceneries, scenes
  2. noun The set of facts or circumstances that surround a situation or event
    Synonyms: scenes, contexts, frameworks, stages, distances, circumstances, shades, sceneries, shadows, ambiences, horizons, site, milieux, perspectives, surroundings, locations, backgrounds, environments, locales, frames, decors
    Antonyms: foci, foregrounds, fronts
  3. noun The state of the environment in which a situation exists
    Synonyms: scopes, backgrounds

ارجاع به لغت settings

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «settings» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/settings

لغات نزدیک settings

پیشنهاد بهبود معانی