آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۵ تیر ۱۴۰۴

    Setting

    ˈsetɪŋ ˈsetɪŋ

    شکل جمع:

    settings

    معنی setting | جمله با setting

    noun countable B2

    موقعیت، قرارگیری (معمولاً به‌صورت مفرد می‌آید)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    The setting of the building made it a popular tourist attraction.

    قرارگیری این ساختمان آن را به جاذبه‌ی گردشگری محبوبی تبدیل کرده است.

    the setting of the apartment complex

    موقعیت مجتمع آپارتمانی

    noun countable B2

    صحنه، زمان و مکان (داستان و فیلم و نمایش و غیره) (معمولاً به‌صورت مفرد می‌آید)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The setting of the novel was a small village in the mountains.

    صحنه‌ی رمان دهکده‌ای کوچک در کوهستان بود.

    The movie's setting transported viewers to a dystopian society.

    زمان و مکان فیلم بینندگان را به جامعه‌ای دیستوپیایی برد.

    noun countable

    غذا و آشپزی سرویس (غذاخوری)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

    مشاهده

    The host organized the setting for the dinner.

    میزبان سرویس شام را چید.

    As the guests arrived, they were impressed by the lavish setting.

    پس از ورود مهمانان، آنان تحت‌تأثیر سرویس مجلل قرار گرفتند.

    noun countable

    تنظیمات

    The setting on my phone allows me to adjust the brightness of the screen.

    تنظیمات موجود در گوشی به من اجازه می‌دهد تا روشنایی صفحه را تنظیم کنم.

    I need to change the language setting on my computer to Persian.

    باید تنظیمات زبان کامپیوترم را به فارسی تغییر دهم.

    noun countable

    نگین‌دان (محل قرارگیری نگین در انگشتر و جواهرات دیگر)

    The jeweler carefully crafted the setting for the sapphire gemstone.

    جواهرساز با دقت نگین‌دان سنگ قیمتی یاقوت کبود را ساخت.

    The setting for the sapphire was a simple gold band.

    نگین‌دان یاقوت کبود یک نوار طلایی ساده بود.

    noun countable

    موسیقی موسیقی متن

    The composer spent hours crafting the perfect setting for the lyric.

    آهنگساز ساعت‌ها صرف ساختن موسیقی متن عالی‌ای برای شعر کرد.

    The setting enhanced the emotional impact of the words.

    این موسیقی متن تأثیر عاطفی کلمات را افزایش داد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد setting

    1. noun scene, background
      Synonyms:
      location environment context backdrop surroundings background locale set horizon frame perspective shade shadow site framework ambience mounting mise en scène stage setting stage set distance jungle

    Collocations

    dramatic setting

    قرارگیری فوق‌العاده

    سوال‌های رایج setting

    معنی setting به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «setting» در زبان فارسی به موقعیت، محیط، یا صحنه (بسته به زمینه) ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «setting» یکی از واژه‌های چندمعنایی در زبان انگلیسی است که بسته به زمینه‌ی کاربرد، معنای متفاوتی می‌گیرد. در ادبیات و داستان‌نویسی، «setting» به زمان و مکان وقوع داستان اطلاق می‌شود؛ یعنی محیطی که شخصیت‌ها در آن زندگی می‌کنند، حوادث در آن رخ می‌دهد و فضای کلی روایت در آن شکل می‌گیرد. این محیط می‌تواند واقعی، خیالی، تاریخی یا آینده‌نگرانه باشد و نقش اساسی در ایجاد حال‌و‌هوای داستان دارد.

    در یک اثر ادبی، setting فقط یک پس‌زمینه‌ی ساده نیست، بلکه بخشی از ساختار معنایی اثر است. برای مثال، یک داستان عاشقانه در یک روستای کوهستانی فضایی آرام و شاعرانه ایجاد می‌کند، در حالی‌که داستانی جنایی در کوچه‌های تاریک یک شهر صنعتی، احساس اضطراب و تعلیق را به خواننده منتقل می‌کند. بنابراین، setting به شکل‌گیری فضای ذهنی و احساسی مخاطب کمک می‌کند و حتی می‌تواند شخصیت‌پردازی و پیام اصلی داستان را تقویت نماید.

    در حوزه‌ی سینما و تئاتر نیز، setting به صحنه‌پردازی، طراحی دکور، نورپردازی و مکان‌نمایی گفته می‌شود؛ یعنی تمام آن‌چه که برای بازسازی محیط داستان در برابر چشمان مخاطب استفاده می‌شود. این عنصر بصری، نقش مهمی در باورپذیر شدن روایت و جلب توجه تماشاگر دارد. یک طراحی صحنه‌ی دقیق و متناسب می‌تواند احساسات بازیگران را عمیق‌تر کند و تجربه‌ی تماشاگر را به‌شدت تحت تأثیر قرار دهد.

    در علوم انسانی و اجتماعی، به‌ویژه در روان‌شناسی و جامعه‌شناسی، «setting» می‌تواند به محیط‌های فیزیکی یا اجتماعی‌ای اشاره کند که رفتار انسان‌ها در آن شکل می‌گیرد. برای مثال، محیط مدرسه، محل کار، خانواده یا فضاهای شهری، همگی settingهایی هستند که نقش کلیدی در رفتارها، ارزش‌ها و تعاملات اجتماعی ایفا می‌کنند. تحلیل این محیط‌ها به پژوهشگران کمک می‌کند تا الگوهای رفتاری، فرهنگی یا ارتباطی را بهتر درک کنند.

    در زندگی روزمره نیز از واژه‌ی setting در کاربردهای فنی و دیجیتال استفاده زیادی می‌شود؛ مانند تنظیمات یک تلفن همراه، نرم‌افزار یا دستگاه الکترونیکی. در این معنا، setting به گزینه‌ها و قابلیت‌هایی اطلاق می‌شود که کاربر می‌تواند آن‌ها را شخصی‌سازی یا تنظیم کند؛ از جمله تنظیم صدا، زبان، اعلان‌ها، نور صفحه و غیره. این کاربرد نشان می‌دهد که چگونه یک واژه می‌تواند از ادبیات و هنر گرفته تا فناوری و زندگی روزمره، گستره‌ای وسیع از معانی را در بر گیرد.

    شکل جمع setting چی میشه؟

    شکل جمع setting در زبان انگلیسی settings است.

    ارجاع به لغت setting

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «setting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/setting

    لغات نزدیک setting

    • - settee
    • - setter
    • - setting
    • - settings
    • - settle
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.