۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Setting

ˈsetɪŋ ˈsetɪŋ

شکل جمع:

settings

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

موقعیت، قرارگیری (معمولاً به‌صورت مفرد می‌آید)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

The setting of the building made it a popular tourist attraction.

قرارگیری این ساختمان آن را به جاذبه‌ی گردشگری محبوبی تبدیل کرده است.

the setting of the apartment complex

موقعیت مجتمع آپارتمانی

noun countable B2

صحنه، زمان و مکان (داستان و فیلم و نمایش و غیره) (معمولاً به‌صورت مفرد می‌آید)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The setting of the novel was a small village in the mountains.

صحنه‌ی رمان دهکده‌ای کوچک در کوهستان بود.

The movie's setting transported viewers to a dystopian society.

زمان و مکان فیلم بینندگان را به جامعه‌ای دیستوپیایی برد.

noun countable

غذا و آشپزی سرویس (غذاخوری)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

The host organized the setting for the dinner.

میزبان سرویس شام را چید.

As the guests arrived, they were impressed by the lavish setting.

پس از ورود مهمانان، آنان تحت‌تأثیر سرویس مجلل قرار گرفتند.

noun countable

تنظیمات

The setting on my phone allows me to adjust the brightness of the screen.

تنظیمات موجود در گوشی به من اجازه می‌دهد تا روشنایی صفحه را تنظیم کنم.

I need to change the language setting on my computer to Persian.

باید تنظیمات زبان کامپیوترم را به فارسی تغییر دهم.

noun countable

نگین‌دان (محل قرارگیری نگین در انگشتر و جواهرات دیگر)

The jeweler carefully crafted the setting for the sapphire gemstone.

جواهرساز با دقت نگین‌دان سنگ قیمتی یاقوت کبود را ساخت.

The setting for the sapphire was a simple gold band.

نگین‌دان یاقوت کبود یک نوار طلایی ساده بود.

noun countable

موسیقی موسیقی متن

The composer spent hours crafting the perfect setting for the lyric.

آهنگساز ساعت‌ها صرف ساختن موسیقی متن عالی‌ای برای شعر کرد.

The setting enhanced the emotional impact of the words.

این موسیقی متن تأثیر عاطفی کلمات را افزایش داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد setting

  1. noun scene, background
    Synonyms:
    location environment context backdrop surroundings background locale set horizon frame perspective shade shadow site framework ambience mounting mise en scène stage setting stage set distance jungle

Collocations

dramatic setting

قرارگیری فوق‌العاده

سوال‌های رایج setting

معنی setting به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «setting» در زبان فارسی به موقعیت، محیط، یا صحنه (بسته به زمینه) ترجمه می‌شود.

واژه‌ی «setting» یکی از واژه‌های چندمعنایی در زبان انگلیسی است که بسته به زمینه‌ی کاربرد، معنای متفاوتی می‌گیرد. در ادبیات و داستان‌نویسی، «setting» به زمان و مکان وقوع داستان اطلاق می‌شود؛ یعنی محیطی که شخصیت‌ها در آن زندگی می‌کنند، حوادث در آن رخ می‌دهد و فضای کلی روایت در آن شکل می‌گیرد. این محیط می‌تواند واقعی، خیالی، تاریخی یا آینده‌نگرانه باشد و نقش اساسی در ایجاد حال‌و‌هوای داستان دارد.

در یک اثر ادبی، setting فقط یک پس‌زمینه‌ی ساده نیست، بلکه بخشی از ساختار معنایی اثر است. برای مثال، یک داستان عاشقانه در یک روستای کوهستانی فضایی آرام و شاعرانه ایجاد می‌کند، در حالی‌که داستانی جنایی در کوچه‌های تاریک یک شهر صنعتی، احساس اضطراب و تعلیق را به خواننده منتقل می‌کند. بنابراین، setting به شکل‌گیری فضای ذهنی و احساسی مخاطب کمک می‌کند و حتی می‌تواند شخصیت‌پردازی و پیام اصلی داستان را تقویت نماید.

در حوزه‌ی سینما و تئاتر نیز، setting به صحنه‌پردازی، طراحی دکور، نورپردازی و مکان‌نمایی گفته می‌شود؛ یعنی تمام آن‌چه که برای بازسازی محیط داستان در برابر چشمان مخاطب استفاده می‌شود. این عنصر بصری، نقش مهمی در باورپذیر شدن روایت و جلب توجه تماشاگر دارد. یک طراحی صحنه‌ی دقیق و متناسب می‌تواند احساسات بازیگران را عمیق‌تر کند و تجربه‌ی تماشاگر را به‌شدت تحت تأثیر قرار دهد.

در علوم انسانی و اجتماعی، به‌ویژه در روان‌شناسی و جامعه‌شناسی، «setting» می‌تواند به محیط‌های فیزیکی یا اجتماعی‌ای اشاره کند که رفتار انسان‌ها در آن شکل می‌گیرد. برای مثال، محیط مدرسه، محل کار، خانواده یا فضاهای شهری، همگی settingهایی هستند که نقش کلیدی در رفتارها، ارزش‌ها و تعاملات اجتماعی ایفا می‌کنند. تحلیل این محیط‌ها به پژوهشگران کمک می‌کند تا الگوهای رفتاری، فرهنگی یا ارتباطی را بهتر درک کنند.

در زندگی روزمره نیز از واژه‌ی setting در کاربردهای فنی و دیجیتال استفاده زیادی می‌شود؛ مانند تنظیمات یک تلفن همراه، نرم‌افزار یا دستگاه الکترونیکی. در این معنا، setting به گزینه‌ها و قابلیت‌هایی اطلاق می‌شود که کاربر می‌تواند آن‌ها را شخصی‌سازی یا تنظیم کند؛ از جمله تنظیم صدا، زبان، اعلان‌ها، نور صفحه و غیره. این کاربرد نشان می‌دهد که چگونه یک واژه می‌تواند از ادبیات و هنر گرفته تا فناوری و زندگی روزمره، گستره‌ای وسیع از معانی را در بر گیرد.

شکل جمع setting چی میشه؟

شکل جمع setting در زبان انگلیسی settings است.

ارجاع به لغت setting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «setting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/setting

لغات نزدیک setting

پیشنهاد بهبود معانی