فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Context

ˈkɑːntekst ˈkɒntekst

شکل جمع:

contexts

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

زمینه، موقعیت، فضا، شرایط، قراین (پدیده)

In order to fully understand the meaning of the poem, one must consider the historical and cultural context in which it was written.

برای درک کامل معنای شعر، باید زمینه‌ی تاریخی و فرهنگی‌ای که در آن نوشته شده را در نظر گرفت.

The context of the photograph revealed a beautiful sunset over the ocean.

فضای عکس غروب زیبای خورشید بر فراز اقیانوس را نشان می‌دهد.

noun countable

بافت، متن، سیاق، فحوا (سخن یا نوشته)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Sometimes the context of a word reveals its meaning.

برخی اوقات بافت واژه معنی آن را آشکار می‌کند.

The context of the conversation made it clear that she was joking.

فحوایمکالمه نشان داد که او شوخی می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد context

  1. noun framework, circumstances
    Synonyms:
    situation background conditions relation connection substance ambience text framework vocabulary frame of reference lexicon

Collocations

out of context

بدون در نظر گرفتن هم‌بافت یا متن، تحریف شده

لغات هم‌خانواده context

  • noun
    context

ارجاع به لغت context

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «context» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/context

لغات نزدیک context

پیشنهاد بهبود معانی