Lexicon

    -kɑːn / / -kən ˈleksɪkən
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      lexica

    توضیحات

    همچنین می‌توان از شکل جمع lexicons به‌ جای lexica استفاده کرد.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    فرهنگ لغت، کتاب لغت، قاموس، واژه‌نامه، دایره‌ی واژگان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - I need to expand my lexicon to improve my writing skills.
    - باید برای بهبود مهارت‌های نوشتاری‌ام دایره‌ی واژگانم را گسترده کنم.
    - The linguist's lexicon was filled with words from different languages.
    - دایره‌ی واژگان زبان‌شناس سرشار از کلماتی از زبان‌های مختلف بود.
    noun countable
    مجموعه، خزانه
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد lexicon

    1. noun collection of word meanings, usage
      Synonyms: dictionary, glossary, terminology, thesaurus, vocabulary, wordbook, wordlist, word stock

    ارجاع به لغت lexicon

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «lexicon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lexicon

    لغات نزدیک lexicon

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند