شکل نوشتاری دیگر این لغت: ambiance
جو، فضا، محیط، حالوهوا، اتمسفر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The city’s ambience was very relaxant.
حالوهوای شهر بسیار آرامشبخش بود.
The old bookstore had a unique ambience that attracted many readers.
کتابفروشی قدیمی، جو منحصربهفردی داشت که بسیاری از خوانندگان را جذب میکرد.
The music created a romantic ambience in the room.
موسیقی فضایی عاشقانه در اتاق ایجاد کرد.
Despite the rain, the park had a peaceful ambience.
باوجود باران، پارک محیطی آرام داشت.
the liberal ambience of that university
محیط لیبرال آن دانشگاه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ambience» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ambience