با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Ambience

ˈæmbiəns ˈæmbiəns
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: ambiance

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun singular uncountable
جو، فضا، محیط، حال‌وهوا، اتمسفر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the liberal ambience of that university
- محیط لیبرال آن دانشگاه
- The city’s ambience was very relaxant.
- حال‌وهوای شهر بسیار آرامش‌بخش بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ambience

  1. noun A general impression produced by a predominant quality or characteristic, The totality of surrounding conditions and circumstances affecting growth or development
    Synonyms: atmosphere, climate, medium, surroundings, air, aura, feel, feeling, mood, smell, tone, milieu, mise en scène, world

ارجاع به لغت ambience

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ambience» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ambience

لغات نزدیک ambience

پیشنهاد بهبود معانی