فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Climate

ˈklaɪmət ˈklaɪmət ˈklaɪmət

شکل جمع:

climates

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable B1

آب‌و‌هوا آب و هوا، شرایط جوی مشخص یک ناحیه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا

مشاهده

a change of climate

تغییر آب و هوا

Shiraz has a mild climate.

شیراز آب‌و‌هوای ملایمی دارد.

noun countable

آب‌و‌هوا اقلیم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

He moved to a warmer climate.

او به منطقه‌ی گرم‌تری تغییر مکان داد.

noun countable

(به طور کلی) شرایط، وضع، چگونگی، جو عمومی غالب، عقیده رایج

due to a change in the political climate

به‌دلیل دگرگونی جو سیاسی

The climate of opinion has become more favorable.

جو افکار عمومی مساعدتر شده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد climate

  1. noun weather of region
    Synonyms:
    weather conditions atmospheric conditions meteorological character meteorologic conditions temperature humidity clime latitude altitude aridity
  1. noun mood of situation
    Synonyms:
    feeling mood atmosphere environment surroundings ambience ambient disposition temper milieu medium trend tendency mise-en-scène

ارجاع به لغت climate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «climate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/climate

لغات نزدیک climate

پیشنهاد بهبود معانی