فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Humidity
hjuːˈmɪdəti
hjuːˈmɪdəti
شکل جمع:
humiditiesمعنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
uncountable
آب‌و‌هوا رطوبت، تری، نم، مقدار رطوبت هوا
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
High humidity combined with heat made breathing difficult.
رطوبت زیاد همراه با گرما تنفس را دشوار کرده بود.
soil humidity
میزان نم‌داری خاک
مترادف و متضاد humidity
-
noun very damp weatherSynonyms:moisture wetness dampness wet steam heaviness stickiness dew muginess fogginess sogginess sweatiness oppressiveness clamminess dankness dewiness steaminess sultriness thickness evaporation humectation swelter vaporizationAntonyms:dryness aridity
Collocations
رطوبت نسبی
ارجاع به لغت humidity
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «humidity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/humidity
لغات نزدیک humidity
- - humidify
- - humidistat
- - humidity
- - humidor
- - humification