با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Dew

duː djuː djuː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dews

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
شبنم، ژاله، شبنم زدن، شبنم باریدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- the dews of night
- ژاله‌ی شب، شبنم شبانگاهی
- The leaves were wet with dew.
- برگ‌ها از شبنم خیس بودند.
- the golden dew of sleep
- (شکسپیر) شبنم زرین خواب
- The dew of God's grace lay over them.
- باران رحمت خداوند شامل حال آنان گردید.
- I wiped the dew on the dying baby's face.
- دانه‌های عرق را از چهره‌ی کودک درحال مرگ پاک کردم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dew

  1. noun moisture
    Synonyms: condensation, water droplets

ارجاع به لغت dew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dew

لغات نزدیک dew

پیشنهاد بهبود معانی