فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dew

duː djuː djuː

شکل جمع:

dews

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive

شبنم، ژاله، شبنم زدن، شبنم باریدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

the dews of night

ژاله‌ی شب، شبنم شبانگاهی

The leaves were wet with dew.

برگ‌ها از شبنم خیس بودند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the golden dew of sleep

(شکسپیر) شبنم زرین خواب

The dew of God's grace lay over them.

باران رحمت خداوند شامل حال آنان گردید.

I wiped the dew on the dying baby's face.

دانه‌های عرق را از چهره‌ی کودک درحال مرگ پاک کردم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dew

  1. noun moisture
    Synonyms:
    water droplets condensation

ارجاع به لغت dew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dew

لغات نزدیک dew

پیشنهاد بهبود معانی