شکل جمع:
dewsشبنم، ژاله، شبنم زدن، شبنم باریدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the dews of night
ژالهی شب، شبنم شبانگاهی
The leaves were wet with dew.
برگها از شبنم خیس بودند.
the golden dew of sleep
(شکسپیر) شبنم زرین خواب
The dew of God's grace lay over them.
باران رحمت خداوند شامل حال آنان گردید.
I wiped the dew on the dying baby's face.
دانههای عرق را از چهرهی کودک درحال مرگ پاک کردم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dew» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dew