صفت تفضیلی:
more devoutصفت عالی:
most devoutدیندار، پارسامنش، مذهبی، عابد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
her devout prayer
دعای زاهدانهی او
He is a devout Christian.
او یک مسیحی متدین است.
a devout posture
قیافه و حالت حاکی از احترام
a consummation devoutly to be wished
(شکسپیر) پایانی که باید از ته دل آرزو کرد
devout wishes for her recovery
آرزوی صمیمانه برای بهبود او
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «devout» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/devout