امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Devour

dɪˈvaʊər dɪˈvaʊə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    devoured
  • شکل سوم:

    devoured
  • سوم‌شخص مفرد:

    devours
  • وجه وصفی حال:

    devouring

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
بلعیدن، فرو بردن، حریصانه خوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The lion devoured the mouse.
- شیر موش را بلعید.
- He devoured the food on his plate.
- خوراک روی بشقابش را با ولع خورد.
- The building was devoured by fire.
- ساختمان در کام آتش فرو رفت.
- Children devour fairy tales.
- بچه‌ها کشته‌مرده‌ی داستان‌های جن و پری هستند.
- Curiosity devoured her.
- کنجکاوی سراپای وجودش را فرا گرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد devour

  1. verb swallow, consume
    Synonyms: absorb, annihilate, appreciate, be engrossed by, be preoccupied, bolt, bolt down, chow down, cram, delight in, destroy, dispatch, do compulsively, do voraciously, drink in, eat, enjoy, exhaust, feast on, feed on, gloat over, gobble, gorge, go through, gulp, guzzle, hoover, imbibe, ingest, inhale, partake of, pig out, polish off, ravage, rejoice in, relish, revel in, scarf down, spend, stuff, take, take in, use up, waste, wipe out, wolf, wolf down
    Antonyms: abstain, pick

ارجاع به لغت devour

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «devour» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/devour

لغات نزدیک devour

پیشنهاد بهبود معانی