گذشتهی ساده:
devouredشکل سوم:
devouredسومشخص مفرد:
devoursوجه وصفی حال:
devouringبلعیدن، فرو بردن، حریصانه خوردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The lion devoured the mouse.
شیر موش را بلعید.
He devoured the food on his plate.
خوراک روی بشقابش را با ولع خورد.
The building was devoured by fire.
ساختمان در کام آتش فرو رفت.
Children devour fairy tales.
بچهها کشتهمردهی داستانهای جن و پری هستند.
Curiosity devoured her.
کنجکاوی سراپای وجودش را فرا گرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «devour» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/devour