آخرین به‌روزرسانی:

Cram

kræm kræm

گذشته‌ی ساده:

crammed

شکل سوم:

crammed

سوم‌شخص مفرد:

crams

وجه وصفی حال:

cramming

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

پرکردن، چپاندن، خود را برای امتحان آماده کردن، با شتاب یاد گرفتن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

They crammed seventy of us into an old bus.

هفتاد نفر از ما را در یک اتوبوس قراضه چپاندند.

He crammed his mouth with food.

دهان خود را از خوراک پر کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He crammed so many letters in the envelope that it tore.

او آن‌قدر نامه در پاکت چپاند که پاکت پاره شد.

A week before the exam, he started cramming.

یک هفته به امتحان مانده گذاشت پشت درس.

cram courses

کلاس‌های فشرده

a shelf crammed with books

طاقچه‌ای پر از کتاب

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cram

  1. verb fill to overflowing; compress
    Synonyms:
    fill load pack stuff squeeze press force drive shove thrust compact crowd crush heap jam charge overfill overeat gorge guzzle devour wolf satiate ingurgitate choke tamp squash wedge ram chock pack in pack 'em in pack like sardines jam-pack overcrowd slop slosh stive sardine
    Antonyms:
    release let out open
  1. verb study intensely
    Synonyms:
    review read revise study intensely hit the books mug up burn midnight oil heavy booking megabook

سوال‌های رایج cram

گذشته‌ی ساده cram چی میشه؟

گذشته‌ی ساده cram در زبان انگلیسی crammed است.

شکل سوم cram چی میشه؟

شکل سوم cram در زبان انگلیسی crammed است.

وجه وصفی حال cram چی میشه؟

وجه وصفی حال cram در زبان انگلیسی cramming است.

سوم‌شخص مفرد cram چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد cram در زبان انگلیسی crams است.

ارجاع به لغت cram

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cram» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cram

لغات نزدیک cram

پیشنهاد بهبود معانی