فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Slosh

slɑːʃ slɒʃ

گذشته‌ی ساده:

sloshed

شکل سوم:

sloshed

سوم‌شخص مفرد:

sloshes

وجه وصفی حال:

sloshing

شکل جمع:

sloshes

معنی

noun verb - transitive

لجن، گل، غذای چسبناک، مشروب لزج، دراب چلپ‌وچلوپ کردن، خود را با لجن و گل‌ولای آلودن، ول گشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slosh

  1. verb to hurl or scatter liquid upon
    Synonyms:
    splash spill spray dash splatter slop spatter slosh around slosh around swash slush bespatter splosh mud slime wade flounder wallow
  1. verb walk through mud or mire
    Synonyms:
    splash squelch slop squish splosh

ارجاع به لغت slosh

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slosh» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slosh

لغات نزدیک slosh

پیشنهاد بهبود معانی