گذشتهی ساده:
sloshedشکل سوم:
sloshedسومشخص مفرد:
sloshesوجه وصفی حال:
sloshingشکل جمع:
sloshesلجن، گل، غذای چسبناک، مشروب لزج، دراب چلپوچلوپ کردن، خود را با لجن و گلولای آلودن، ول گشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «slosh» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slosh