گذشتهی ساده:
wadedشکل سوم:
wadedسومشخص مفرد:
wadesوجه وصفی حال:
wadingدر آب راه رفتن، از آب گذشتن، از آب رد شدن، از آب عبور کردن
They waded a shallow river.
آنها از رودخانهای کمعمق عبور کردند.
to wade a stream
از نهر رد شدن
(بهسختی یا بازحمت) رفتن، رد شدن، عبور کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We had to wade through knee-deep snow.
مجبور بودیم از میان برفی که تا زانوهایمان میرسید، رد شویم.
They wade through the crowd.
آنها بهسختی از میان جمعیت عبور کردند.
(با عزم راسخ) به کاری پرداختن، حمله کردن به
He waded into his morning mail.
با عزمی راسخ شروع به خواندن نامههای صبحگاهی خود کرد.
to wade through a dull novel
با عزم راسخ رمانی خستهکننده را خواندن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wade» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wade