امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wade

weɪd weɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    waded
  • شکل سوم:

    waded
  • سوم‌شخص مفرد:

    wades
  • وجه وصفی حال:

    wading

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive
در آب راه رفتن، از آب گذشتن، از آب رد شدن، از آب عبور کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- They waded a shallow river.
- آن‌ها از رودخانه‌ای کم‌عمق عبور کردند.
- to wade a stream
- از نهر رد شدن
verb - intransitive
(به‌سختی یا بازحمت) رفتن، رد شدن، عبور کردن
- We had to wade through knee-deep snow.
- مجبور بودیم از میان برفی که تا زانوهایمان می‌رسید، رد شویم.
- They wade through the crowd.
- آن‌ها به‌سختی از میان جمعیت عبور کردند.
verb - intransitive
(با عزم راسخ) به کاری پرداختن، حمله کردن به
- He waded into his morning mail.
- با عزمی راسخ شروع به خواندن نامه‌های صبحگاهی خود کرد.
- to wade through a dull novel
- با عزم راسخ رمانی خسته‌کننده را خواندن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wade

  1. verb plod, often through water
    Synonyms:
    attack attempt bathe drudge fall to ford get feet wet get stuck in go for initiate jump in labor launch light into paddle pitch in set about set to splash start stumble tackle tear into toil trek walk work through

ارجاع به لغت wade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wade

لغات نزدیک wade

پیشنهاد بهبود معانی