امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ford

fɔːrd fɔːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    forded
  • شکل سوم:

    forded
  • سوم‌شخص مفرد:

    fords
  • وجه وصفی حال:

    fording
  • شکل جمع:

    fords

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
قسمت کم‌عمق رودخانه‌ای که جهت عبور حیوانات و انسان مناسب باشد، گدار، به آب زدن به گدار زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Amidst the Mongols' amazement, Jallal-aldin forded the river.
- در میان حیرت مغولان، جلال‌الدین از رودخانه گذشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ford

  1. noun A shallow area in a stream that can be forded
    Synonyms:
    crossing portage passage shallow
  1. noun Son of Henry Ford (1893-1943)
    Synonyms:
    edsel bryant ford henry ford ii
  1. noun United States manufacturer of automobiles who pioneered mass production (1863-1947)
    Synonyms:
    john ford henry ford
  1. noun 38th President of the United States; appointed vice president and succeeded Nixon when Nixon resigned (1913-)
    Synonyms:
    gerald ford Gerald R. Ford Gerald Rudolph Ford President Ford
  1. noun English writer and editor (1873-1939)
    Synonyms:
    ford madox ford Ford Hermann Hueffer
  1. noun The act of crossing a stream or river by wading or in a car or on a horse
    Synonyms:
    fording

ارجاع به لغت ford

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ford» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ford

لغات نزدیک ford

پیشنهاد بهبود معانی