امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fore

fɔːr fɔː
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت در معنای آخر: fore'

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb
(کشتی، هواپیما و...) جلو، به‌سمت جلو، در جلو، واقع در جلو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- the fore and hind wings of a dragonfly
- بال‌های جلو و عقب سنجاقک
- in the fore part of the ship
- در بخش جلوی کشتی
exclamation
ورزش (در گلف) هشدار!
- Fore! Look out, ball coming your way!
- هشدار! مواظب باش، توپ در راه است!
- Oh no, fore! Watch where you're standing!
- اوه نه، هشدار! مراقب جایی که ایستاده‌ای باش!
prefix
پیش، قبل، جلویی
- Forewarned
- از پیش هشدارداده‌شده، از قبل خبرداده‌شده
- forecast for tomorrow
- پیش‌بینی برای فردا
adjective noun uncountable
سابق، پیش، پیشین، قبلی
- The fore warning came just in time.
- اخطار سابق درست به‌موقع آمد.
- Fore knowledge of the situation helped us prepare better.
- آگاهی قبلی از موقعیت به ما کمک کرد تا بهتر آماده شویم.
adverb
قدیمی قبلاً، سابقاً، در سابق
- Fore I moved to this city, I didn't know anyone here.
- در سابق که به این شهر نقل مکان کرده بودم، کسی را نمی‌شناختم.
- I have seen her fore.
- من او را قبلاً دیده‌ام.
preposition
در حضورِ، در برابرِ
- fore God
- در حضورِ خدا (به خدا قسم)
- We must bow our heads in respect fore God and his holy presence.
- باید در برابرِ خداوند و وجود مقدسش سر تعظیم فرود آوریم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fore

  1. adverb in the front
    Synonyms:
    ahead ante antecedently before beforehand forward in advance near nearest precedently previous
    Antonyms:
    aft back

Idioms

  • be (or come) to the fore

    1- مهم یا برجسته (بودن)، در جلو قرار گرفتن، پیشی گرفتن 2- در دسترس

ارجاع به لغت fore

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fore

لغات نزدیک fore

پیشنهاد بهبود معانی