پیشاپیش، پیش، جلو، از قبل، آماده، راحت، مقدم بر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Ring up beforehand to reserve a table.
برای رزرو کردن میز از پیش تلفن بزنید.
They got married without telling anyone beforehand.
آنها بدون آنکه قبلاً به کسی بگویند، ازدواج کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «beforehand» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beforehand